منظور از کودک چیست ؟ به چه کسانی کودک گفته می شود ؟

ما باید از سه حالت به بررسی ماهیت کودک بپردازیم که بیشترین توجه

را به خودشان معطوف می کنند. از لحاظ فیزیک جسمانی ، از لحاظ قوانین

حاکم بر کشورها و همچنین از لحاظ روانشناسی ، در واقع کودکی در این

سه چیز بیشترین هویت را پیدا می کنند و جالب است بدانید که ممکن است

یک کودک در سنین بالا همچنان کودک باشد !!

ن حاکم بر کشورها و همچنین از لحاظ روانشناسی ، در واقع کودکی در این

سه چیز بیشترین هویت را پیدا می کنند و جالب است بدانید که ممکن است

یک کودک در سنین بالا همچنان کودک باشد !!

تعریف کودک از لحاظ جسمانی و فیزیکی

وقتی صحبت از کودک از لحاظ جسمانی می شود یعنی انسانی ( دختر یا پسر )

که به بلوغ جسمی رسیده است ، از این لحاظ اگر در قسمت های مختلف بدن

پسر و دختر مو رشد کند ( صورت ، زیر بغل ، اطراف آلت تناسلی و … ) ،

اگر پسرها در هنگام خواب اسپرم از آلت تناسلی شان خارج شود ( احتلام ) ،

اگر دختر ها شروع به داشتن عادت ماهیانه ( پریود ) بکنند ، این ها در واقع از

سن کودکی خارج شده اند و از دسته بندی کودک می توان آنها را از نظر

جسمی خارج کرد. با این تعاریف اگر پسری در سن حتی بیشتر از ۲۰ سال

ریش و سبیل در نیاورده باشد یا اینکه تولید اسپرم نداشته باشد و همچنین

دختری عادت ماهیانه نداشته باشد به این معنی است که هنوز کودک است !!

اما این تنها فاکتور فیزیکی و جسمانی است دقت کنید که ما در این مطلب

هدفمان را بر روی تعاریف استاندارد می گذاریم و در حال حاضر در خصوص

مشکلات احتمالی که ممکن است تعاریف مربوط به کودک را تحت تاثیر

قرار بدهد صحبت نخواهیم کرد.

تعریف کودک از لحاظ حقوقی

از نظر حقوقی بعضا در اکثر کشورهای جهان هرگاه صحبت از کودک چه دختر

و چه پسر می شود یک فاکتور سنی در نظر گرفته می شود. برای مثال در حال

حاضر در اکثر کشورهای دنیا وقتی انسانی هنوز به سن ۱۸ سالگی کامل نرسیده

است از آن به عنوان کودک یاد می شود . در واقع این نوع طبقه بندی به دلیل قوانین

و سیاست های کشور برای آن فرد برای برخورداری از یک سری حقوق خاص

در نظر گرفته شده است برای مثال در بسیاری از کشورها افرادی که ۱۸ سال

تمام نداشته باشند نمی توانند در انتخابات شرکت کنند یا ارثیه خانوادگی را

دریافت کنند و … البته اگر بحث فقه و دین را نیز در این مقوله مطرح کنیم از

لحاظ فقه پسر در سن ۱۵ سالگی و دختر در سن ۹ سالگی از کودکی خارج می شوند

و به سن بلوغ می رسند. از این طبقه بندی سنی به عنوان سن قانونی در بسیار

از کشورها نام برده می شود ، در واقع وقتی می گوییم سن قانونی یعنی اینکه

شخص مورد نظر ما از سن تعریف شده برای خروج از کودکی ، سن بیشتری دارد.

تعریف کودک از لحاظ روانشناسی

اما فکر می کنم متفاوت ترین تعریف کودک از لحاظ روانشناسی وجود دارد. کودک

از لحاظ روانشناسی یعنی فردی که هنوز هوش هیجانی کافی برای زندگی را به

دست نیاورده است به زبان ساده تر شما در دوران کودکی سعی می کنید که یک

سری مهارت های رفتاری ، اخلاقی و اجتماعی را کسب کنید که هوش و تفکر

شما را برای آینده شکل می دهد . هر چقدر این مهارت ها بیشتر و سریعتر یادگیری

شوند شخص مورد نظر زودتر از دوران کودکی خارج می شود. برای مثال ممکن

است یک انسان ۱۰ ساله ممکن است با یادگیری این فاکتورهای هوش هیجانی از

دوران کودکی خارج شود. یادگیری این مهارت ها است که فاکتور اصلی تفکیک

خیلی از انسان ها در سنین بالاتر می شود برای مثال در جوامعی که امکانات

آموزشی و فرهنگی بسیار خوبی دارند و از طرفی کودکان از رفاه خوبی

برخوردار هستند ، کودکی در سن پایینتری رنگ خود را عوض می کند اما در

کشورهایی که از نظر رفاه در وضعیت بدی قرار دارند طبیعی است که حتی

ممکن است انسانی با سن بالای ۳۰ سال همچنان به رشد مناسب هوش هیجانی

دست پیدا نکرده باشد و همچنان کودک محسوب شود. در واقع رشد جهانبینی ،

بینش و فکر است که انسان را از لحاظ روانشناسی از کودکی خارج می کند.

از مثال هایی که می توان برای رشد هوش هیجانی کودک نام برد به مواردی مثل :

آگاهی پیدا کردن به احساسات ، شناخت و درک احساسات دیگران ، نحوه ابراز

احساسات به دیگران ، حساس شدن و حساس بودن در برابر افکار دیگران ، پرسیدن

و شناخت دلایل انجام کارهایی که در اطرافش رخ می دهد ( برای مثال چرا

فلانی اینکار را کرد ) ، داشتن قدرت انعطاف پذیری و درک کردن نقطه نظرات

دیگران ، شناخت و درک درست روابط ، توانایی ایجاد و حل کردن مشکلات

مختلف ، مثبت اندیشی و سازندگی شخصی ، درک مفهوم عشق و خطرات آن ،

شاد بودن و از زندگی لذت بردن ، هدفمندی در زندگی و درک واقعی دلیل وجود انسان و …

نویسنده : محمد نصیری 


احساسات کودک

بچه ها فقط با احساسشان زندگی می کنند اصلاً کودک با عقل زندگی نمی کنند؛

هنر مادر این است که لحظه به لحظه بتواند نقش درک کننده ی احساس را ایفا کند.

ممکن است کودک بعد از یک مسئله دوباره دچار مسئله ی دیگری شود مثلاً به سوپر

می روید و فرزندتان می گوید پفک می خوام! سرما خورده یا مشکلی داره که نباید

پفک بخوره، شما مادر هستید و وظیفه دارید که نخرید، کودک هم وظیفه اش است

که اعلام خشم کند چون در مقابل خواسته اش مانع به وجود آمده، شروع می کند به

سماجت و بهانه گیری، حال مادری که هنر درک احساس نداشته باشد یا باج می دهد

یا داد می زند و کودک را به زور می برد و کتک و … در صورتی که هیچ کاری

لازم نیست کند و قفط باید درک احساس کند، کودک را از مغازه می بریم بیرون، صورت

در صورت و نگاه در نگاه، می گوییم خیلی پفک دوست داری می دونم الآن نمیتونیم

بخریم خیلی عصبانی و دلخوری ولی الآن نمیشه.

کودک باید تمرین کند و یاد بگیرد که در تمام مدت زندگی به مانع برمی خورد و

خشمگین می شود و باید از این خشم و این احساس عبور کند یعنی بالغ رشد کند.

این مطالب را تمرین کنید اما نه به عنوان انجام وظیفه و کتابی و جزوه ای عمل نکنید؛

درک احساسات یک رابطه ی عاطفی است و شما باید برای چند لحظه زندگی را فراموش

کنید و با تمام حضور در آن موقعیت قرار بگیرید. در درک احساس چشمی برای دیدن،

گوشی برای شنیدن و قلبی برای ادراک داشته باشید، برای ۲ دقیقه دنیا و زندگی و هرچه

در آن هست را فراموش کنید پیش فرض های ذهنی مثل آبروم داره میره را برای چند

لحظه کاملاً تعطیل کنید، با کودک یگانه شوید و بعد معجزه اش را ببینید.

مادری تعریف می کردند که دو فرزند دارند و یک شب منزل خواهرشان مهمان بودند،

زمان برگشتن پسر بزرگ، منزل خاله اش می ماند و این خانواده با فرزند کوچکتر به

منزل برگشتند، در منزل پسر کوچک از مادر می خواهد که مداد شمعی های برادرش

را به او بدهد، مادر گفت نه پسرم نمی تونم چون برادرت نیست و من اجازه ندارم،

پسرک شروع می کند به گریه و زاری. مادر تعریف کردند که بهش گفتم: آخ جانم

چه قدر خوشگل گریه می کنی بیا یک کم آب بخور دستمال هم بهت بدم؛ این کار مادر

یعنی گریه کردن حق تو است من هم همراهت هستم؛ تمسخر نمی کنیم، همراه کودکم

هستم و تمام عوارض احساسی را که داری بروز می دهی را من می گیرم، تو خودت را

تخلیه کن؛ به این میگن حمایت عاطفی.

مادر گفت به فرزندم اجازه دادم که هرچه دلش می خواهد گریه کند ولی من نمی توانم

خواسته اش را برآورده کنم، حدود ۲۰ دقیقه این اوضاع طول کشید و بعد پسرم آمد

و گفت مامان یه فکری، زنگ بزن خونه خاله از داداش اجازه بگیر با مدادهاش!

 بازی کنم. مادر گفت من هم هیجان زده گفتم وای چه فکر خوبی و با هم رفتیم و تلفن

کردیم و پسرم هم اجازه داد که با مدادهایش بازی کند.

یک بار هم جلوی خود من (استاد) در یک اتاق بازی، یک لگو پرت شد و خورد توی

سر یک دختر بچه، او هم شروع کرد به شیون و گریه! پدر رفت جلو و دختر را

بغل کرد و گفت: عیبی نداره چیزی نشده خوب میشی! دختر هم صدایش را بالا برد

و بلندتر گریه کرد، رفتم جلو و به آن پدر گفتم اجازه بدید من دخالت کنم، نشستم

پیش دختربچه و گفتم چی شده عزیزم؟ گفت: لگو خورد توی سرم. دستم را گذاشتم

روی سرم و گفتم آخ! و حالت قیافه ام هم را دردآلود کردم و گفتم آخ آخ چه دردی

داره کجای لگو خورد تیزی اش یا پهنی اش؟ گفت: تیزی اش. گفتم: وای تیزی اش

که اگه بخوره که دل آدم غش می ره خیلی درد می گیره! دختر بچه گریه اش تمام شد

و رفت؛ پدرش گفت اگر با چشم خودم ندیده بودم محال بود باور کنم! گفتم: خوب همینه!

این بچه فقط می خواست بگه که شما بفهمید که من چه دردی دارم آنوقت شما هی

می گویید که عیب نداره!


اختلال یکپارچگی در کودک

تا حالا چیزی در مورد اختلال یکپارچگی در کودک حسی شنیدید؟!

اختلال یکپارچگی حسی یکی از انواع اختلالات توی

کودکان هست که عمرش به بیست سال نمیرسه یعنی کلاً ده،

پانزده ساله که کشف شده!

اختلال یکپارچگی حسی در سالیان اخیر بسیار فراگیر شده.

ما وقتی از هشتاد تا دانش‌آموز سال اول دبستان تست گرفتیم،

متأسفانه فقط دو تا از اون‌ها مبتلا به این اختلال نبودند، و

بدتر اینکه از این جمع فقط چهار نفر مهارت‌های پایه حرکتی‌شون

تکمیل شده و متناسب با سن‌شون بود! اما این اختلال چی هست؟!

ببینید ما هفت تا حس اصلی داریم که پنج تا رو همه بلدیم

و ظاهراً نیازی به تعریف‌شون نیست:

۱. بینایی
۲. شنوایی
۳. لامسه
۴. بویایی
۵. چشایی در کودک
دو تای دیگه چی هستند؟!

⁦۶⃣⁩ حس دهلیزی یا حس تعادل در کودک ظاهراً افرادی رو دیده باشید

که مثلاً نمی‌تونن لبه‌ی جوب راه برن یا ترس از ارتفاع دارن

یا دو دور، دور خودشون می‌چرخن سریع سرشون گیج میره یا …

این‌ها حس دهلیزی‌شون مشکل داره.

⁦۷⃣⁩ حس عمقی یا همون حسی که موقعیت اندام بدن رو داره

تشخیص میده کودک. حتماً تا حالا افرادی رو دیدید که پای دیگران رو

لگد میکنن و رد میشن ولی خودشون نمی‌فهمن! یا افرادی که هی

می‌خورن به در و دیوار یا بچه‌هایی که خیلی بچه‌های دیگه رو میزنن یا …

این‌ها بخش بزرگی از مشکل‌شون توی عدم تقویت حس عمقی هست.

(موارد شش و هفت با بازی‌های حرکتی تقویت میشن)

حالا اختلال یکپارچگی حسی این وسط یعنی چی؟! ببینید همین‌طور که از

اسمش مشخصه یعنی یکپارچه رشد نکردن حواس گوناگون! یعنی یکی رشد

زیادی داره و اصطلاحاً وَرَم می‌کنه ولی اون یکی کم یا ناقص رشد کرده!


حسادت در کودکان و ۱۰راه برای از بین بردن آن

کدام اشتباهات والدین باعث ایجاد حسادت در کودکان می ‌شود؟

حسادت حسی است که آرام وارد زندگی کودکتان می شود. انواع حسادت در کودکان نسبت به دوستان،

خواهر و برادر یا هم کلاسی ها صورت می گیرد. مثلا خیلی ساده وقتی دوستش وسایل بازی جدیدی می خرد

امکان دارد موتور حسادت روشن بشود. هنگامیکه حسادت در کودکان شکل می گیرد، والدین هر کاری که از

دستشان برمی آید انجام می دهند تا این احساسات منفی پیش از جدی شدن و بزرگ تر شدن کودک از فرزندشان

دور شود. ما را همراهی کنید تا در این نوشته درباره حسادت در کودکان صحبت می کنیم و یاد بگیریم چگونه

حسادت را در کودکان از بین ببریم.

کدام اشتباهات والدین باعث ایجاد حسادت در کودکان می ‌شود؟

برخی رفتارهای والدین موجب شعله‌ورشدن آتش حسادت در کودک می‌شود. اشتباهات والدین

بعضا محرکی قوی برای این موضوع است. در ادامه، نمونه‌ای از این اشتباهات مطرح شده است:

بعضی از رفتارهای والدین باعث شعله ور شدن آتش حسادت در کودک می گردد. بطوری که اشتباهات

والدین و پرستار کودک تحریک کننده قوی برای این موضوع است. در ادامه نمونه ای از این اشتباهات مطرح شده است:

  1. مقایسه با دیگران

یکی از اشتباهات سخت والدین و پرستار کودک با دیگران است. مقایسه کار بسیار نابخردانه ای است.

هیچ وقت نباید فرزند خودتان را با دیگران مقایسه کنید. برای اینکه مقایسه فقط باعث شکل گیری حسادت

در دل کوچک کودکتان فرزندتان می شود و نتیجه آن رقابت جویی دروغی و کم شدن اعتماد به نفس در کودکان است.

  1. لوس کردن کودک

در صورتیکه فرزندتان را بیش از اندازه لوس و نازپرورده بار بیاورید ممکن است ایجاد حسادت را در او بیشتر کنید.

به طوری که احساس می کند بی رقیب است و هم چیز متعلق به شخص اوست. در نتیجه وقتی با کودک

جدیدی از اطرافیان برخورد می شود یا فرزند جدیدی به خانواده اضافه می گردد، احساس ناامنی می کند

و رقیب تازه را دلیل این ناامنی می داند. ممکن است در چنین شرایطی ابتلای کودک به افسردگی وجود دارد.

هنگامیکه کودک به خواسته های خود دست پیدا نمی کند، احساس حقارت کرده و این احساس در مراحل

رشد با او همراه خواهد شد.

  1. رفتارهای استبدادگونه والدین

کنترل بیش ‌ازحد نیز یکی دیگر از اشتباهات بزرگ والدین است که باعث حسادت در کودکان می‌ شود.

وضع قوانین و مقررات سفت ‌وسخت در خانه بدون ذکر دلایل و علت‌های چنین محدودیت ‌هایی باعث

شعله‌ ورشدن حسادت می گردد. زیرا در چنین محیطی فرزندی با اعتماد به نفس پایین رشد خواهد کرد

و نسبت به دیگر هم سالانش احساس بی ‌ارزشی می‌ کند. در نهایت این احساسات منفی باعث بروز

حسادت خواهد شد.

  1. مراقبت و رسیدگی بیش از حد

از دیگر رفتارهای اشتباه والدین که باعث حسادت در کودکان می شود، مراقبت و رسیدگی بیش از حد است.

بطوریکه مراقبت و رسیدگی زیاد همیشگی نمی باشد و بالاخره روزی می رسد که کودکتان به طریقی باید

به جامعه راه پیدا کند و دیگر خبری از مراقبت و رسیدگی نخواهد بود. کودکتان به تنهایی وارد محیطی می گردد

که به زعم او وحشی و بی رحم است. در این حالت او تنها، منزوی و خجالتی می شود و وقتی کودک دیگری

را می بیند که این ضعف ها را ندارد، حس حسادت در او بوجود می آید.

  1. ایجاد رقابت ناسالم

مجبور کردن کودک به انجام کارهایی که دیگر هم سن و سالانش انجام می ‌دهند و مقایسه نتایج باعث ایجاد

رقابت ناسالم می ‌شود. باید در نظر داشته باشید که استعداد و توانایی افراد با یکدیگر متفاوت است. مثلا اگر

کودک خود را در زمینه ورزشی با کودک دیگری که استعداد بیشتری دارد مقایسه کنید، حس حسادت ناشی

از رقابت بی ‌مورد را در دل او خواهید انداخت.

  1. ترتیب تولد فرزندان

گاهی‌اوقات ترتیب تولد فرزندان در میزان توجهی که از والدین دریافت می ‌کنند، نقش مهمی دارد. مثلا وقتی

پس از اولین فرزند، کودک جدیدی به خانواده اضافه می ‌شود، فرزند بزرگ‌ تر احساس می ‌کند توجه بیشتر

والدین به کودک جدید باعث تغییر موقعیت او می‌ شود.

نشانه‌های حسادت در کودکان و بزرگسالان چیست؟

کودکتان وقتی در سنین پایین با دیگران بازی می کند، امکان تشخیص حسادت در او وجود دارد. کودک حسود

این احساس خود را با کتک زدن و آزار دیگران در قالب بازی ابراز می کند. حسادت در بزرگسالان بیشتر به چشم

می آید. چون بزرگترها بیشتر در این باره صحبت می کنند و می خواهند بر سر راه موفقیت شخصی که به او

حسادت می کنند، سنگ بیندازند.


پرستار مشترک یا پرستار اشتراکی برای مراقبت از کودکان

پرستار مشترک درست همان چیزی است که از نامش پیداست و به نظر می‌رسد. یعنی

یک پرستار بچه که به جای کار کردن برای یک خانواده، همزمان از کودک یا کودکان دو یا چند

خانواده مراقبت می‌کند. پرستار اشتراکی راهی برای استفاده از خدمات یک پرستار بچه

و تقسیم هزینهٔ آن با دیگر آشنایان و دوستانی است که شما به خوبی می‌شناسیدشان و

به آنها اعتماد دارید. در این مطلب می‌توانید با موارد بسیار مهمی دربارهٔ داشتن یک پرستار

بچهٔ مشترک آشنا شوید.

در این مقاله مطالعه می‌کنید:

  • پرستار اشتراکی مناسب برای خانواده
  • مزایای پرستار اشتراکی
  • معایب پرستار اشتراکی
  • گرفتن نتیجهٔ مطلوب از یک پرستار مشترک
  • پرستار اشتراکی مناسب برای خانواده

پرستار اشتراکی برای خانواده‌هایی ایده‌آل است که کودکانی تقریباً همسن دارند و به ویژه

برای کودکان زیر یک سال مفید خواهد بود که تا حدی به این دلیل است که گزینه‌های مراقبت

از کودکان زیر یک سال محدود هستند، مثلاً مهدکودک‌ها اغلب جای کمتری برای کودکان زیر

یک سال دارند. همچنین تا زمانی که بچه‌ها نسبتاً خوب با هم کنار بیایند پرستار اشتراکی

می‌تواند برای کودکان نوپا، پیش‌دبستانی و حتی کودکان مدرسه‌ای هم کاملاً مناسب باشد.

اگر برنامهٔ روزانهٔ شما غیرقابل پیش‌بینی است و در نتیجه مناسب شرایط مهدکودک‌ها نیست،

ممکن است پرستار مشترک راه چارهٔ شما باشد. در مورد مهدکودک، شما باید بردن و برداشتن

کودک را در زمان خاصی انجام دهید و اگر کودک بیمار باشد نمی‌توانید او را در مهد بگذارید.

استفاده از پرستار اشتراکی به معنای آن است که شما می‌توانید از همان آغاز انعطاف‌پذیری مورد

نیاز خود را درخواست و تأمین کنید. ممکن است تنظیم زمان بردن و برداشتن کودک راحت‌تر

باشد یا حداقل اگر لازم شد بتوانید برنامه را تغییر دهید.

مزایای پرستار اشتراکی

داشتن یک پرستار مشترک هم مثل دیگر گزینه‌های نگهداری از کودکان مزایا و معایبی دارد که

بهتر است قبل از انتخابتان در این مورد اطلاعاتی داشته باشید. برخی مزایای یک پرستار

مشترک شامل موارد زیر است:

توجه بیشتر به کودکتان: پرستار اشتراکی حد فاصل و انتخاب خوبی بین مراقبت پرستار و

مهدکودک است، زیرا از آنجا که تعداد کودکان کمتر از مهدکودک است، کودکتان توجه بیشتری

دریافت می‌کند که برخی کارشناسان می‌گویند این موضوع به ویژه برای کودکان زیر یک سال

اهمیت دارد.

تعامل با دیگر کودکان: اگر کودک نوپای شما پرستار اشتراکی داشته باشد، از فرصت تعامل

با کودکان دیگر بهره خواهد برد. به علاوه او می‌تواند دوستان خوبی پیدا کند. مراقبت اشتراکی

همچنین ممکن است به کودکان کمک‌ کند با یکدیگر پیوندی مشابه خواهر و برادرها ایجاد کنند.

‌آشنایی با مدرسه: این گزینه می‌تواند شروع خوبی برای آشنایی با محیط مدرسه باشد، بدون

اینکه همهٔ دردسرهای آن را به همراه داشته باشد. در واقع پرستار مشترک می‌تواند کودک شما

را برای تعامل و معاشرت در محیطی بزرگ‌تر آماده کند.

بیماری و مریضی کمتر: اگر پرستار به خانهٔ شما می‌آید، کودکتان در محیط آشنایش باقی می‌ماند

و از آنجا که با کودکان زیادی ارتباط نخواهد داشت، ممکن است کمتر از کودکان مهدکودکی بیمار شود.

با این حال آمادگی تقسیم میکروب‌ها را داشته باشید، زیرا وقتی کودکان کنار هم قرار می‌گیرند

این مسئله غیرقابل اجتناب است.

داشتن کمک والدین دیگر: داشتن پرستار مشترک به معنای آن است که شما در شرایط اضطراری

والدین آشنای دیگری دارید که می‌توانید رویشان حساب کنید. اگر پرستار بیمار شود، والدین با هم

مذاکره می‌کنند که آن روز چه کسی در خانه بماند و از بچه‌ها مراقبت کند. همچنین اگر در محل کار

شرایطی اضطراری پیش بیاید و پرستار نتواند کمی بیشتر پیش کودکتان بماند، ممکن است بتوانید

از مادر یا پدر دیگر کودکان بخواهید که کودکتان را برای چند ساعت نگه دارند.

نهایتاً، در مقایسه با پولی که برای گرفتن پرستار خصوصی هزینه می‌کردید، مقداری صرفه‌جویی خواهید

کرد. اگرچه داشتن یک پرستار بچه می‌تواند گران‌تر از دیگر گزینه‌های خدمات نگهداری از کودکان باشد

اما با داشتن پرستار مشترک احتمالاً می‌توانید هزینه‌ٔ آن را با دیگر والدین تقسیم کنید.

معایب پرستار اشتراکی

اگر قبلاً عضوی از هر گروه عملی‌ای بوده‌اید، معایب پرستار مشترک بودن را درک خواهید کرد. یک

تصمیم‌گیری مشترک می‌تواند کلافه‌کننده، خسته‌کننده و زمان‌بر باشد. برخی از معایب داشتن

یک پرستار مشترک می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

بحث و گفت‌وگو: این مورد را شاید نتوان به عنوان ایراد پرستار مشترک عنوان کرد ولی صبور بودن

و زمان گذاشتن برای برخی افراد سخت و خسته‌کننده است. قبل از اینکه بتوانید حتی شروع به

جست‌وجوی پرستار بچهٔ مشترک کنید، گروه‌ شما که متشکل از والدین است نیاز به بحث، گفت‌گوهای

منطقی، مذاکره و مصالحه دارد، پس لازم است صبور باشید، والدین آگاه‌تری را برای هم‌گروه شدن

انتخاب کنید.

وقت‌گیر بودن: شما باید در مورد اینکه کدام پرستار را استخدام کنید و او در کجا از کودکان مراقبت کند،

به توافق برسید. این مکان می‌تواند خانه شما یا والدین دیگر باشد یا به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه

عوض شود و پیدا کردن پرستاری که همهٔ شما دوستش داشته باشید و هماهنگ کردن تمام موارد

ممکن است ماه‌ها زمان ببرد، پس لازم است به قدر کافی وقت بگذارید.

رسیدن به توافق کامل: شما همچنین باید در مورد دستمزد و مزایایی که می‌خواهید به پرستار بدهید

توافق کنید و یک قرارداد بنویسید و امضا کنید. به علاوه، باید اطمینان حاصل کنید که همهٔ کارهای اداری

لازم را انجام می‌دهید، چون به هر حال استخدام پرستار الزاماتی قانونی دارد، زیرا بهتر است پرستار

را از مراکز خودمات پرستاری انتخاب کنید نه آشنایان دوستانتان، مگر در مواردی که اطمینان کامل دارید،

پس لازم است توجه داشته باشید که گرفتن پرستار مشترک ممکن است پیچیده‌تر از آن چیزی باشد

که فکر می‌کنید.

دیدگاه‌های متفاوت فرزندپروری: برای شروع باید اطمینان حاصل کنید که شما و والدین دیگر دیدگاه

مشترکی دربارهٔ موضوعات فرزندپروری مثل تأدیب و تربیت، غذاهایی که به کودکان داده شود، زمان تماشای

تلویزیون و نوع فعالیت‌هایی دارید که می‌خواهید پرستار در برنامهٔ روزانهٔ بچه‌ها بگنجاند. به عنوان مثال

تلویزیون چیزی است که شاید تماشای آن از نظر برخی والدین یک دیدگاه سهل‌گیرانه باشد ولی شما

نخواهید کودکتان فعلاً برنامه‌های تلویزیون را ببیند.

میزان مراقبت از کودکان: اگر فرزند شما یا کودک دیگری در گروه، نیازهای ویژه‌ای دارد، پرستار مشترک

می‌تواند معایبی داشته باشد. به عنوان مثال اگر یکی از کودکان نیاز به توجهی بیشتر از معمولی دارد،

پرستار ممکن است در مراقبت همزمان از چند کودک مشکل پیدا کند.

بنابراین وقتی تمام مقدمات فراهم شد، شما و دیگر والدین باید توافق کنید که در مورد موضوعات ریز و

درشت با هم گفت‌وگو کنید و در صورت عدم توافق باز هم صبور باشید.

گرفتن نتیجهٔ مطلوب از یک پرستار مشترک

در شرایط درست، پرستار مشترک می‌تواند از هر جهت عالی باشد و هر خانواده مراقبتی شخصی‌سازی‌

شده را با هزینه‌ای کمتر خواهد داشت. پرستار نیز این ترتیب را دوست خواهد داشت، زیرا دستمزدش

بیشتر از زمانی است که تنها برای یک خانواده کار می‌کند و وقتی کودکان بزرگ‌تر می‌شوند از داشتن همبازی

در تمام طول روز راضی خواهند بود. برای گرفتن یک نتیجهٔ خوب از پرستار مشترک می‌توانید برنامه‌ریزی

کنید و برخی از توصیه‌های زیر را نیز در این برنامه بگنجانید:

نوشتن قرارداد: برای جلوگیری از آشفتگی و بی‌نظمی بهتر است قرارداد دقیقی با پرستارتان امضا کنید.

قرارداد توافق شما را به روشنی و صراحت کتبی می‌کند و در صورت بروز مشکل از شما حمایت می‌کند و

همهٔ شما می‌توانید برای حل مشکلات پیش‌آمده خیلی ساده و منطقی به آن رجوع کنید. این قرارداد می‌تواند

شامل موارد زیر باشد:

  • زمان و ساعت لازم مراقبت برای هر خانواده
  • رویکردهای توافق‌شده در مورد موضوعات فرزندپروری
  • هزینه‌ها و حقوق
  • چگونگی تقسیم پرداخت
  • قوانین مربوط به تعطیلات
  • زمان مرخصی‌های مختلف
  • روزهای بیماری یکی از کودکان یا پرستار

گفت‌وگو و مذاکره: بهتر است برنامه‌ای برای ملاقات با والدین دیگر بریزید تا بتوانید در مورد هر مشکلی

با هم صحبت کنید. برخی والدین یک ملاقات هفتگی کوتاه را در زمان برداشتن کودکان برنامه‌ریزی می‌کنند

تا به گرفتن نتیجه‌ای بسیار بهتر کمک کنند.

انتخاب یکی از والدین به عنوان مدیر: برای اجتناب از کلافگی پرستار یا دادن اطلاعات متناقض، یک

خانواده را به عنوان مدیر اصلی انتخاب کنید تا در صورت نیاز به تغییر برنامه به پرستار اطلاع دهد. این مدیر

اصلی اغلب خانواده‌ای است که شاید شرایط آسان‌تری دارد و مراقبت از کودکان در خانهٔ او صورت می‌گیرد

که البته حتماً لازم هم نیست این طور باشد. با این کار، پرستار پیام‌های متناقض و متفاوتی از والدین دیگر مختلف

نخواهد گرفت، پس بهتر است خیلی زود این شخص را از میان خودتان انتخاب و تا جای ممکن به

تصمیم‌گیری‌هایش اعتماد کنید..