از ما واقعا می دانیم که چرا اینگونه است؟ در حالی که نادانی ممکن است
در مواردی خاص خوب باشد، ولی برای ما مفید است که کمی بیشتر درباره
تاثیر استرس بر سلامت خودمان یاد بگیریم. اثرات آن ممکن است شما را
متعجب کند.استرس بخشی از مکانیسم کلی بقای ما است. چگونه ما به تهدیدات
روانی یا فیزیکی واکنش نشان می دهیم. در حضور خطر، بدون در نظر گرفتن
واقعی بودن یا تصور، سیستم های عصبی ما بدن ما را به حالت دفاع می کشد
و یک پاسخ استرس را به وجود می آورد که معمولا “رفلکس مبارزه ”
نامیده می شود.
هدف اصلی پاسخ استرس به ما کمک می کند که چالش ها را در دستمان بگیریم.
یک پاسخ استرس عادی ما را جسورتر، سریعتر و هشیارتر نسبت به حالت
معمول میکند. ما به نوعی تبدیل به انسان فوق العاده، مانند مرد عنکبوتی می شویم.
اما چون ما در همه زمان ها با خطر مواجه نیستیم، پاسخ بلند مدت استرس می تواند
برای سلامتی مان مضر باشد.وقتی استرس های مزمن را تجربه می کنیم یا در
لحظه ای که در خطر هستیم، مغز ما سیستم های کلیدی بدن ما را برای اقدامات
اضطراری آماده می کند:سیستم های عصبی و غدد درون ریز با سیل هورمونهای
استرس بدرون بدن ما پاسخ می دهند. دو مورد از این هورمون ها، کورتیزول
و آدرنالین، سیستم های ایمنی بدن ما را سرکوب می کنند و کارکرد قلب ما را
سرعت می بخشند.سیستم عضلانی اسکلتی ، عضلات ما را منقبض می کند .
این خوب است اگر ما می خواهیم ازیک خرس فرار کنیم ، اما می تواند یک
سردرد یا سایر انواع ناراحتی های فیزیکی را ایجاد کند.سیستم تنفسی ما باعث
تنفس سریع مان می شود تا اطمینان حاصل شود که عضلات ما اکسیژن کافی
برای عمل فرار ما را دارند. با این حال، این امر می تواند منجر به هیپنوتفیسیون
شود که می تواند باعث ایجاد یک حمله وحشت ( panic) شود.سیستم قلبی
عروقی ما رگ های خونی ما را گسترش می دهد که به نوبه ی خود باعث
التهاب رگ های کرونر می شود. در موارد شدید، می تواند یک حمله قلبی را
ایجاد کند.سیستم های دستگاه گوارش بدن ما را تحریک می کند برای غذاهای
چرب و شیرین. اگر چه آنها موقتا سطح انرژی ما را افزایش می دهند، آنها در
طولانی مدت باعث سوزش معده و روده شوند.از آنجایی که تاثیر استرس بر
تنش ذهن، بدن و رفتار ما متفاوت است، توانایی ما برای تحمل استرس طولانی
مدت یا انفجار کوتاه مدت آن نیز متفاوت است. یک متخصص روان درمانی،
جنی سی ایوانز، توضیح داد که چگونه قرار گرفتن در معرض استرس طولانی
مدت می تواند مغز ما را مجددا باز کند و ما را به اضطراب و افسردگی دچار
کند. او یادآور می شود که این امر همچنین بر حافظه ما، توانایی یادگیری و
رفتار ما تاثیر می گذارد.
چه کاری می توانیم برای جلوگیری از تاثیرات مخرب استرس در بدن مان انجام دهیم؟
از استرس های غیر ضروری اجتناب کنید با شناسایی عوامل ایجادشان و از آنها فاصله گرفتن.
تغییر موقعیت ما با تلاش برای مقابله با مشکلات پیشرو به جای درونی کردن آنها .
خودمان را با عوامل استرس زا وفق دهیم با تغییر نگرشمان درباره آنها.
آنچه را که فراتر از کنترل ما است بپذیریم.
البته ما همچنین می توانیم با تمرکز بر یک اتاق پر از بچه گربه تلاش کنیم تا با استرس
کنار بیاییم. با این وجود، به دنبال راهنمایی از یک مشاور متخصص باشیم ،مشاوره
با یک متخصص روانشناس تا حد زیادی موثرترین ابزار برای مقابله با استرس و
محافظت از ذهن و بدن ما از اثرات مضر آن است.
جایگاه بزرگی را به شما می دهد.قطعا شما نمی خواهید متکبر باشید،
اما هم چنین دوست ندارید مانند ترسوها و یا افراد خجالتی با مردم روبرو شوید.
در نتیجه، کار کردن به طور منظم، پوشیدن لباس هایی که باعث
می شود احساس خوبی داشته باشید و صحبت کردن در مورد مسائلی
که به خوبی درک می کنید می تواند به شما در ایجاد و حفظ اعتماد به نفس کمک کند.
البته لازم نیست فقط درباره آن چه می دانید صحبت کنید.
شما می توانید با دیگران رو راست باشید و نشان دهید که علاوه بر داشتن
اعتماد به نفس در وضعیتی که چیزی از مکالمه ای نمی دانید، شخصی
کنجکاو نیز هستید. اگر “حالت دفاعی مان” را به “حالت کنجکاوی” تغییر دهیم،
شخصی با اعتماد به نفس ظاهر خواهیم شد. مهم تر از همه، کنجکاوی
“حضور داشتن” را ثابت می کند.
هدف در ایجاد اعتماد به نفس
افراد با اعتماد به نفس و کاریزما با هدف زندگی می کنند البته نیازی نیست
که احساسات خود را در ظاهرتان مدام نمایش دهید.
“جردن لجوآوان” پیشنهاد می کند چیزی را انتخاب کنید که به شما انگیزه
می دهد، یک هدف و چشم انداز را انتخاب و آن را زندگی کنید.
افرادی که تمایل دارند کار مهمی انجام دهند باید به واقع به آن موضوع اعتقاد داشته باشند”
آگاهی در ایجاد اعتماد به نفس و جذاب بودن
شما ممکن است واقعاً ندانید که تمام وقت چه می کنید، اما باید به شکلی
که می دانید و آگاهید ظاهر شوید.
وقتی در موقعیتی قرار می گیرید، طوری رفتار کنید که گویی تمام خط مشی
و راه تان را می دانید.
مردم افراد با اعتماد به نفس را دوست دارند، حتی اگر خصوصیات دیگر
آنها از جذابیت کمتری برخوردار باشد.
اگر می توانید اعتماد به نفس داشته باشید، بدانید در ادامه کاریزماتیک بودن،
یک جست و خیز و پرش به جلو است
برای جذاب بودن مبانی گفتگو را فتح کنید
افراد کاریزماتیک می دانند که چگونه با دیگران صحبت کنند.
آنها می دانند چگونه مکالمه را شروع و در جهت درست هدایت کنند.
اگر نمی دانید چگونه در ابتدایی ترین سطح با مردم صحبت کنید، باید تمرین کنید،
خلاق و شجاع باشید.
مکالمه گرایان خوب می دانند چگونه افراد را سرگرم و درگیر خود کنند.
آنها تجربیات شان را به اشتراک می گذارند، داستان می گویند و از طنز به
عنوان ابزاری کاربردی استفاده می کنند.
داشته باشد، می تواند از او باج بگیرد.
مثل کارمندی که اختلاسی از رئیس اش سراغ دارد و می تواند
مدام از او باج بگیرد تا راز او را برملا نکند.
این فرمول اصلی باج گیری است.
در باج گیری عاطفی، شما آتویی دست دیگران ندارید که بتوانند از
شما باج بگیرند؛ در اینجا به جای آتو از ویژگی های روحی و عاطفی
شما برای باج گیری سوء استفاده می کنند.
زن به همسرش:
زندگی خواهرم را می بینی؟ واقعاً توی رفاه هستند، اما زندگی ما چی؟
زن می داند که همسرش غرور مردانه دارد، بنابراین به طور غیر مستقیم
او را با باجناق اش مقایسه می کند. در اینجا مرد در خود می شکند و احتمالاً
می کوشد ولو با قرض هم که شده، خواسته های مالی همسرش را برآورده کند.
مرد به همسرش:
اگر کاری که من می گویم را انجام ندهی، تو را ترک می کنم و برای خودم
خانه ای جداگانه خواهم گرفت.
مرد از میزان وابستگی و عشق همسرش خبر دارد و از این زاویه وارد می شود
و تهدید می کند که از این پس، عشق ات را نخواهی دید.
دختر به نامزدش (یا بر عکس):
من خیلی تنها هستم، انگار حق زندگی ندارم و از این بابت واقعاً رنج می کشم.
خانواده ات نیز که درباره من بد می گویند و می خواهند ما به هم نرسیم در حالی
که من همیشه به آنها احترام گذاشته ام. از تو هم می خواهم وقتی درباره من بد
می گویند واکنش منفی نشان ندهی و احترام شان را نگه داری.
او می داند که نامزدش، هم آدم دل رحمی است و نمی تواند رنج کشیدن او را
ببیند و هم خانواده اش را دوست دارد. بنابراین با ادبیات خانواده دوستانه
(احترام شان را نگه دار) خود را در ماجرای اختلاف، محق جلوه می دهد.
نتیجه این می شود که نامزدش در بحران عاطفیقرار می گیرد و
حتی با خانواده اش درگیر می شود.
پسر به دختر (یا بر عکس) در دوران آشنایی قبل از ازدواج:
بعد از ازدواج چنین و چنان خواهم کرد. مثلاً پسر می گوید آخر هر هفته
می رویم بیرون شهر و سالی ۲ بار سفر خارجی می برمت یا دختر به پسر
می گوید وقتی از سر کار آمدی، با دمنوش داغ از تو پذیرایی خواهم کرد
و شانه هایت را ماساژ خواهم داد.
آنها دارند از طریق وسوسه، باج گیری عاطفی می کنند. پسر می داند
که دختر عاشق سفر و تفریح است و دختر می داند که پسر دلبسته مهربانی
است. در اینجا دختر / پسر برای رسیدن به هدف اش یعنی ازدواج با فرد
مقابل، ویژگی های شخصی او را هدف قرار می دهد و از همان طریق
وعده و وسوسه اش را شکل می دهد.
باج گیرهای عاطفی، برای این که باج گیری کنند، باید سه کار انجام دهند:
بسیار به شما نزدیک شوند.
ویژگی های شما را بشناسند.
خود را همدل شما نشان دهند (یا حتی واقعاً همدل باشند).
“لباست کمه؛ سرما می خوری ها“
“حتما ناهارت رو بخوری ها”
“مواظب باش خواب نمونی”
“کلید رو حتما ببری؛ پشت در میمونیا“
“تاریخ چک مال امروزه؛ یادت باشه”
و ….
درست مثل حرفهای مامانا میمونن!!
صبوری کردن،
زیاد حرف نزدن،
دخالتهای بیجا تو کارای شخصی نکردن تو روابط همسرانه واجبه
مادری کردن های خودت رو بنویس و سعی کن ترکشون کنی
به جای همسرت فکر نکن!
به جای همسرت نگران نباش!
به جای همسرت حرص نخور!
اینجور لطفهای بی جا و مکرر، از او یه آدم حواس پرت و متوقع درست میکنه! که بعدها حتی نمیتونه جورابشو پیدا کنه! شما همسر شوهرتون هستید باید باظرافتها و سیاستهای زنانه براش همسری کنید و مرد ضعیف و ناکارآمد عملا دیگه مرد نیست.بچه ای می شه که فقط باید بهش سرویس داد.ولی یه مرد که فرمانروای قلب همسرشه همواره سعی میکنه قوی تر و بدون اشتباه تر پیش بره و همواره پشت و پناه همسر و بچه هاش باشه.”انتخاب با خودته بانو !
حرفی که از نظر شما چندان مهم نیست ولی طرف مقابلتان را به یاد
چیزهایی می اندازد که از شما ناراحت است.
مشاوره :یک عدم کنترل شما در عصبانیتان و .. میتونه به رابطه شما آسیب جدی
بزنه و متقابلا او هم پاسخ شما را میدهد و دعوا بالا میگیرد پس انتهای دعوا
رو نگاه نکن که کی چیکار کرد هیچ وقت یک نفر مقصر نیست چون رابطه
یعنی بین دو نفر؛ پس هر مسئله ای اون بین، یعنی مال اون دونفره
مشاوره :چرا بعضی زوجها همیشه با هم دعوا دارند؟
۱. والدین به شما یاد دادهاند که حل اختلافات واقعا غیرممکن است
۲. وقتی همسرتان روی نقطهضعف شما دست میگذارد کنترل خود را از دست میدهید
۳. تفاوتهای اساسی در ذات یا در عقاید شما وجود دارد، این تفاوتها حلشدنی نیستند