مراقبت از کودک در برابر عفونت

و بعد از این‌که کودک شما از بیمارستان مرخص می‌شود، طبیعی است

که شما می‌خواهید عضو جدید خانواده را به دوستان و آشنایان معرفی

کنید. همچنین می‌خواهید او را در برابر خطر مبتلا شدن به ویروس از

بازدیدکننده حفظ نمایید. علاوه بر این نوزادان با ورود به اجتماع نیز

در معرض خطر قرار می‌گیرند.

تصمیم‌گیری برای مراقبت بهتر از کودک بسیار دشوار می‌باشد و همیشه نمی‌توان

پاسخ راحتی برای آن پیدا کرد. به طور کلی هر چه کودک با افراد بیشتری در

ارتباط باشد خطر گرفتن ویروس و دچار شدن به بیماری بیشتر می‌باشد.عفونت‌های

نوزادان به دلایل مختلفی می‌توانند بسیار جدی باشند. اولاً نوزادان سیستم ایمنی

کاملی ندارند، بنابراین آن‌ها بیشتر به بیماری‌های عفونی حساس هستند. همچنین

هنگامی که یک کودک به یک عفونت دچار می‌شود بسیار خطرناک‌تر از زمانی است

که یک فرد بالغ به آن عفونت دچار می‌شود. هنگامی که تب دچار

می‌شود، می‌تواند یک خطر جدی باشد زیرا تب ممکن است نشان‌دهنده عفونت

خطرناک باشد. حتی اگر کودک به ظاهر شرایط خوبی داشته باشد، هنگامی که

سن آن بین ۴ تا ۶ هفته باشد و تب داشته باشد شرایط اورژانسی می‌باشد.
این موضوع بسیار مهم است که شما بتوانید کودک خود را در برابر عفونت حفظ کنید.

اما این بدان معنا نیست که هیچ‌گاه نباید کودک خود را به بازدید بقیه ببرید یا از عموم

دوری کنید. ولی هنگامی که کودک را در مکان‌های عمومی می‌بریم باید به یک سری نکات مهم توجه کنیم:
سعی کنید کودک خود را از تماس با افرادی که ویروس دارند و نشانه‌هایی از قبیل

تب، سرفه، گلودرد، اسهال یا استفراغ را دارند دورنگه دارید. توجه داشته باشید

که حتی اگر آن فرد دارای عفونت چند روزی باشد که خوب شده باشد، بازهم خطر

ابتلا به عفونت دارد و باید در مراقبت از کودک در برابر عفونت کوشا باشید.
بازدیدکنندگان همیشه قبل از تماس با کودک باید دست‌های خود را بشویند. شستن

دست از مهم‌ترین نکات در مراقبت از کودک در برابر عفونت می‌باشد است که می‌توانیم

برای جلوگیری از گسترش عفونت درون کودکان انجام دهیم.
نوزادان و کودکانی که در ارتباط با جوانان و کودکان دیگر در مهدکودک یا مدرسه هستند،

خطر بیشتری آن‌ها را تهدید می‌کند و باید از نزدیک شدن به آن‌ها خودداری کنند.

در موارد خاص مثل کودکانی که خواهران یا برادران کوچک دارند باید دقت کنیم که

هنگامی که برادر یا خواهر زمانی که می‌خواهد به نوزاد نزدیک شود حتماً دست خود را شسته باشند.
دقت کنید که سلامت نوزاد شما مهم‌ترین چیز است. حتی اگر با کسی احساس

راحتی ندارید و خجالت می‌کشید بازهم مهم‌ترین چیز سلامت کودک شماست و

باید به او بگویید که اگر می‌خواهد به کودک شما نزدیک شود اصول بهداشتی را

رعایت نماید و باید در  خود بسیار کوشا باشید.
سعی کنید در چند هفته‌ی ابتدایی تولد نوزاد، تا جایی که امکان دارد از رفت آمده‌ای

بیرون خود کم کنید. این بدان معنی نیست که شما به هیچ عنوان نمی‌توانید کودک

خود را جایی ببرید. مثلاً کودک نیاز دارد که به دکتر برود همچنین مکان یا افراد مهمی

نیز هستند که شما حتماً باید پیش آن‌ها بروید. فقط دقت کنید که این رفت و آمد ها

را تا جایی که امکان دارد و ضرورت ندارد کم کنید. مگر در شرایطی که احساس می‌کنید

کارتان مهم و ضروری است.
علاوه بر این‌که کودک شما با چه افرادی در تماس است، یکسری نکات دیگر هستند

که باید برای کاهش خطر ابتلا به بیماری و مراقبت از کودک باید به آن‌ها توجه کنیم:
شیر مادر یکی از بهترین و مغزی ترین ها برای نوزاد می‌باشد زیرا خطر ابتلا به عفونت

در کودک شما را کاهش می‌دهد. اگر باردار هستید  در راه دارید، در مورد

ضرورت استفاده از شیر با پزشک خود مشورت کنید.
والدین، خواهر، برادر و مراقبان باید هر سال واکسن آنفولانزا بزنند. نوزادان تا ۶ ماهگی

واکسن آنفولانزا نمی‌زنند. حفاظت از کسانی که با کودک شما زندگی می‌کنند، به

محافظت از نوزاد شما کمک می‌کند.
 زنان باردار باید در هر دوره بارداری در مقابل ویروس سیاه‌سرفه واکسینه شوند. سیاه‌سرفه

ویروسی است که باعث ایجاد سرفه می‌شود که می‌تواند یک عفونت کشنده برای نوزادان

باشد. در مراقبت  در برابر عفونت باید توجه داشته باشیم که تمام مراقبان نوزاد نیز خود باید ایمن بمانند.
به یاد داشته باشید قبل از مراقبت ، دست‌ها را بشویید تا میزان عفونت را کاهش دهید.
اطمینان حاصل نمایید که کودک شما نیز تمام واکسن‌هایش را دریافت می‌کند. ایمن‌سازی

فرزندتان به مراقبت از او در برابر عفونت‌های قابل پیشگیری، کمک می‌کند.
چنانچه تجربه و یا وقت کافی در مورد مراقبت از کودک و سلامت بهداشتی او ندارید می‌توانید

بسته به نیاز خود با کارشناسان ما مشورت کنید و از نظراتشان استفاده لازم را به عمل‌آورید

و در صورت نیاز از مراقب کودک یا مادریار برای نگهداری از کودک خود استفاده نمایید.
درنهایت، تنها شما و خانواده‌تان می‌توانید تصمیم بگیرید که چه افراد و تجربیاتی برای شما و
نوزادتان مهم است. اگرچه این تصمیمات آسان نیستند اما امیدواریم با خواندن این مطلب، تصمیم‌گیری
کمی برایتان راحت‌تر شده باشد و در مراقبت از کودکتان مثمر ثمر واقع شود.

توان‌بخشی معلولین جسمی و حرکتی

مقدمه:

توان‌بخشی مجموعه اقداماتی است هدفمند که در جهت بهبود توانایی‌های شخص

معلول برای رسیدن به حداکثر میزان توانایی خود برای ادامه زندگی و انجام کارها.

بر همین اساس در سال ۱۳۸۳ قانونی مبتنی بر آن برایمعلولین تصویب شد که در پی

آن حمایت از حقوق معلولان و توجه به نیازهای این دسته از افراد در رأس کار قرار گرفت.

معلولین جسمی و حرکتی:

معلولین جسمی حرکتی افرادی هستند که به دلایل مختلف اعم از اکتسابی یا

مادرزادی دچار اختلالاتی در سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی می‌باشند.

این اختلالات در معلولین جسمی حرکتی باعث ناتوانی در انجام کارها شده و آن‌ها

را با مشکلاتی روبرو خواهد کرد.

اقدامات توان‌بخشی:

به مجموعه خدمات کاردرمانی، گفتاردرمانی روان‌شناسی و فیزیوتراپی گفته می‌شود

که در جهت ارتقا کیفیت زندگی اجتماعی معلول انجام می‌گردد.

  • اقدامات توان‌بخشی حرفه‌ای: 

    اقداماتی است که در طی آن توانمندی‌های معلولان کشف و تقویت گردیده تا

  • در زندگی اجتماعی خود با مشکلات کمتری روبرو شوند و به‌تنهایی از پس آن‌ها برآیند.

 

  • اقدامات توان‌بخشی اجتماعی:

    مجموعه خدماتی که به معلولین جسمی حرکتی داده می‌شود تا بتوانند

  • با استفاده از این خدمات از پس مشکلات اجتماعی خود برآیند.

 

  • اقدامات توان‌بخشی آموزشی:

    به مجموعه آموزش‌هایی گفته می‌شود که طی آن به معلولین جسمی

  • حرکتی اصول زندگی سالم برای معلولان نظیر مراقبت‌های شخصی،
  • پیش‌گیری از عوارض معلولیت، بازآموزی مهارت‌های خودیاری و مهارت‌های
  • ارتباطی، مهارت استفاده از وسایل کمکی توان‌بخشی، پرهیز از رفتارهای
  • پرخطر، تغذیه سالم و … آموزش داده می‌شود.

 

خدمات توان‌بخشی:

  • خدمات پزشکی و پرستاری:  

    به مجموعه خدمات بهداشتی درمانی و پرستاری که به‌منظور کاستن عوارض ثانویه ناشی از معولیت به معلولین داده می‌شود.

 

  • خدمات فوق‌برنامه:

    خدماتی که شامل فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، تفریحی و برگزاری مراسم‌های متنوع هماهنگ با رویدادهای مهم است.

 

  • خدمات مراقبتی غیر مهارت:

    در این دسته مراقبت‌هایی از قبیل حمام، نظافت روزانه و … قرار می‌گیرد.

نقش معلولین در توان‌بخشی خود:

تمامی معلولین عزیز در ۱ لحظه توان بالای خود را به ناتوانی در انجام کارها واگذار کرده‌اند. همه این اتفاقات که برای معلولین رخ می‌دهد به‌صورت ناخواسته در فرد ایجاد می‌شود. هرچقدر فرد معلول این بیماری را زودتر قبول کند و با آن کنار آید هم به سود خانواده و هم خود فرد خواهد بود.

این پذیرش ابتدا باید ازنظر روحی و روانی در معلولین انجام شود و معلولین خود را چه ازنظر روحی و چه ازنظر روانی آماده پذیرش این امر کنند. پذیرش شرایط جدید و اطلاع داشتن از نحوه عملکرد و کارایی‌های اندام‌ها و دستگاه‌ها پس از معلولیت از مهم‌ترین کارهایی است که فرد معلول باید آن‌ها را انجام دهد چراکه این آگاهی و شناخت به او کمک می‌کند تا هنگامی‌که بامشکلات روبرو می‌شود بتواند به‌راحتی از آن‌ها عبور کند.

« اگر خانه‌هایتان آتش گرفت خودتان را با آن گرم‌کنید. » ضرب‌المثلی است که می‌توان معلولیت را به آن تشبیه کرد، پس معلولیت پایان زندگی نیست، بلکه باید تلاش کرد تا با استفاده از استعدادهایی که در وجود خوددارید زندگی‌ای جدید برای خودساخته و به مسیر خود ادامه دهید.

« بزرگ‌ترین کشف نسل من آن است که انسان می‌تواند با تغییر شیوه نگرش خود زندگی‌اش را تغییر دهد. » شاید این جمله، جمله‌ای کلیشه‌ای به نظر رسد و بگویید که حرف زدن آسان است اما این تغییر نگرش برای معلولین کمک بزرگی خواهد بود و می‌توانند زندگی خود را تغییر دهند و از معلولیت خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.

طرح توان‌بخشی مبتنی بر جامعه:

اجرای برنامه‌های توان‌بخشی با حضور فعال معلولین و خانواده‌های آن‌ها در برنامه‌های توان‌بخشی و با توجه به جامع بودن برنامه‌ها اثربخشی آن‌ها را تکمیل می‌کند. مشارکت افراد معلول و خانواده‌های آن‌ها در این برنامه‌ها یکی از اصول مهم در توان‌بخشی معلولین خواهد بود.

با توجه به نقش مهم و مؤثر افزایش اطلاع‌رسانی و آموزش‌های همگانی برای مطلع شدن معلولین، خانواده‌ها و جامعه در تمام سطح‌های توان‌بخشی گروه‌های مختلف می‌توان به این نتیجه دست‌یافت که رسیدن به توان‌بخشی معلولین میسر نمی‌شود جز با آموزش‌های صحیح و کارآمد.

توان‌بخشی معلولین یا توانمندسازی جامعه:

توان‌بخشی معلولین یا توانمندسازی جامعه؟ به نظر شما کدام ۱ باید در اولویت قرار گیرد؟ توانمندسازی جامعه به چه منظوری باید انجام شود؟

توانمندسازی جامعه به‌منظور مشارکت افراد سالم برای کمک به معلولین و پیش بردن کارهایی که معلولین قادر به انجام آن‌ها نیستند لازم است. در حالت کلی توان‌بخشی معلولین یا توانمندسازی جامعه هردو لازم و ضروری است و از اهمیت یکسانی برخوردارند. چراکه در صورت نبود یکی از آن‌ها (جامعه) دیگری (معلولین) نمی‌تواند به مسیر خود ادامه دهد زیرا معلولین برای رسیدن به پایداری و توان‌بخشی به کمک افراد جامعه احتیاج دارند.

درنتیجه برای این‌که معلولین عزیز بتوانند زندگی آسان‌تری داشته و با خیالی آسوده به آن ادامه دهند کمک افراد عادی جامعه برای توان‌بخشی دوباره معلولین موردنیاز است.

همه چیز درباره تزریق انسولین

 مبتلایان به دیابت که انسولین تزریق می‌کنند، باید مراقب افت

قندخونشان باشند و در تزریق انسولین دقت داشته باشند،

بخصوص بیماران دیابتی که عارضه چشمی دارند.

بیماران دیابتی نوع یک، مبتلایان به دیابت نوع دو که به‌علت این بیماری

دچار نارسایی کلیه شده‌اند و کلیه‌هایشان آسیب جدی دیده، خانم‌های

باردار مبتلا به دیابت نوع دو که بیماری‌شان قبلا با مصرف قرص کنترل می‌شده،

دیابتی‌های نوع دو که سال‌ها قرص قند‌ مصرف کرده‌اند و پس از مدتی بدنشان

به قرص مقاوم می‌شود و بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که قرص مصرف می‌کنند

و لازم است جراحی برایشان انجام شود یا در بیمارستان بستری شوند،

باید تحت‌درمان با انسولین قرار بگیرند.

شروع انسولین، قاعده و قانونی دارد. افراد مبتلا به دیابت نوع یک که قرار است

انسولین را شروع کنند تا آنجا که امکان دارد باید در بیمارستان بستری شوند،

چون علایم خیلی شدیدی ممکن است در آنها بروز کند، اما اگر بیمار دچار دیابت

نوع دو باشد و قبلا قرص مصرف می‌کرده، اوضاع متفاوت است؛ یعنی بستری شدن

یا نشدن او به میزان فرهنگ، تحصیلات و آگاهی‌های وی بستگی دارد.

اگر براحتی بتوان به بیمار، تزریق انسولین را آموزش داد و وی بتواند قندخونش را

در ساعت‌هایی از روز کنترل کند، به اطلاع پزشک برساند و پزشک هم در دسترس باشد

و بیمار را برای کم و زیاد کردن دوز انسولین راهنمایی‌ کند، نیازی به بستری شدن

در بیمارستان وجود ندارد. در غیر این صورت، بهتر است برای شروع دریافت انسولین

در بیمارستان بستری شود و تحت‌نظر باشد.

تعیین دوز انسولین با توجه به تحرک و وزن

هم‌اکنون دو نوع انسولین وجود دارد؛ انسولین‌های رگولار که خطر افت قندخون با

مصرف آنها زیاد است و انسولین‌های مشابه که به صورت قلم یا به‌اصطلاح بیماران،

به شکل خودکار هستند و درجه مخصوصی برای تنظیم دارد.

مهم‌ترین عارضه‌ای که ممکن است در اثر تزریق انسولین ایجاد شود،
افت قندخون است که در صورت مصرف بیش از اندازه بروز می‌کند

از مزایای این نوع انسولین، کمتر بودن احتمال افت قندخون بعد از تزریق است

که میزان آن بر اساس وزن بیمار تعیین می‌شود.

نیاز به انسولین، به تغذیه و میزان فعالیت بدنی و وزن بیمار بستگی دارد.

اگر وزن بیمار متناسب باشد، تغذیه سالمی داشته باشد و ورزش کند، ممکن است

با دوز کمتری قندخونش تنظیم شود، ولی اگر دچار اضافه‌وزن و بی‌تحرکی باشد

و رژیم‌غذایی‌اش هم سالم نباشد، میزان نیازش به انسولین بالاتر خواهد بود.

البته در حالت‌هایی مثل ابتلا به بیماری‌های تب‌دار، عفونی و با هر استرسی که

به بدن وارد شود، امکان دارد مقاومت به اثر انسولین به وجود بیاید و نیاز به انسولین بالا برود.

انسولین عارضه ندارد

انسولین هیچ اثر منفی‌ روی کبد، کلیه و دیگر ارگان‌های حیاتی بدن ندارد.

مهم‌ترین عارضه‌ای که ممکن است در اثر مصرف آن ایجاد شود، افت قندخون است

که در صورت مصرف بیش از اندازه بروز می‌کند. از طرفی، چون بدن را از نظر

متابولیکی تنظیم می‌کند، ممکن است قدری باعث افزایش وزن شود.

آموزش به بیمارانی که انسولین مصرف می‌کنند، بسیار مهم است و این آموزش‌ها

در کلاس‌‌های دیابت که در بیشتر مراکز درمانی وجود دارد، به آنها داده می‌شود.

یک فرد دیابتی که انسولین تزریق می‌کند، باید بتواند میزان دریافت کربوهیدرات

روزانه را محاسبه و براساس آن دوز انسولینش را تنظیم کند.

فرض کنید بیماری به مهمانی جشن‌تولد دعوت می‌شود، ظهر انسولین تزریق کرده

و عصر قرار است با کیک و قهوه پذیرایی شود. او باید بتواند بر مبنای آموزشی که دیده،

حدس بزند مقدار قهوه و کیکی که قرار است بخورد چند گرم قند دارد و بر اساس آن

چقدر باید انسولین تزریق کند و این کار را قبل از صرف این خوراکی‌ها انجام دهد.

علاوه بر این باید بداند روزی که فعالیت بدنی‌اش زیاد است و مثلا برای خرید، ساعت‌ها

بیرون از منزل بوده، چقدر باید کمتر انسولین بزند و روزی که در خانه و بی‌تحرک بوده، ‌چقدر.

 

زمان و مکان تزریق انسولین

انسولین‌های رگولار را باید ۲۰ تا ۳۰ دقیقه قبل از صرف غذا تزریق کرد و

انسولین‌های مشابه انسولین و قلمی، همزمان با شروع غذا باید استفاده شوند.

بهتر است در هر وعده، انسولین در قسمت خاصی از بدن تزریق شود، مثلا اگر

بیمار صبح، روی بازوی راست تزریق می‌کند و شب روی بازوی چپ، تا مدتی همین روند

را ادامه دهد و بعد از سه تا شش ماه محل آن را عوض کند، چون میزان جذب از

هر طرف بدن فرق می‌کند و اگر این قاعده رعایت نشود، امکان دارد نوسانات قندخون را در پی داشته باشد.

 

از طرفی انسولین به مرور باعث از بین بردن بافت چربی و سفت شدن محل تزریق می‌شود،

بنابراین بهتر است هر چند ماه، محل تزریق را تغییر داد.

بیماران دیابتی حتما باید پس از تزریق انسولین، غذا بخورند و آن را مثلا به
یک ساعت بعد موکول نکنند، چون باعث افت قندخون می‌شود و خطرناک خواهد بود
از انسولین درست مراقبت کنیم

نگهداری انسولین بسیار مهم است. انسولین‌های رگولار تا زمانی که مصرف نشده ‌است

حتما باید در یخچال نگه ‌داشته شود، ولی بعد از شروع استفاده، در دمای محیط تا

یک ماه قابل استفاده‌ است و نیازی به یخچال ندارد. البته اگر آنها را در یخچال قرار دهید،

مشکلی پیش نمی‌آید. انسولین‌های قلمی را هم تا زمانی که مصرف نشده‌ است،

حتما باید در یخچال گذاشت و بعد از استفاده تا وقتی تمام شود که معمولا یک هفته

تا ده روز طول می‌کشد، می‌توان در دمای محیط قرار داد.

اگر قلم انسولین را که از آن استفاده شده، در معرض نور آفتاب قرار نگرفته و

در دمای محیط نگهداری شده باشد، تا یک ماه می‌توان مورد استفاده قرار داد،

ولی اگر هنوز مصرف نشده و قرار است حمل شود، باید در کیف حاوی یخ نگهداری شود.

توصیه‌هایی برای دیابتی‌های انسولینی

دکتر ضیایی به مبتلایان به دیابت که انسولین تزریق می‌کنند، توصیه می‌کند که

مراقب افت قندخونشان باشند و در تزریق انسولین دقت داشته باشند،

بخصوص بیماران دیابتی که عارضه چشمی دارند.

این فوق‌تخصص غدد تاکید می‌کند: این بیماران حتما باید پس از تزریق،

غذا بخورند و آن را مثلا به یک ساعت بعد موکول نکنند،

چون باعث افت قندخون می‌شود و خطرناک خواهد بود.

گاهی زندگی بیماران دیابتی نظم چندانی ندارد، مثلا بیمار قرار است

با هر وعده غذایی انسولین تزریق کند، ولی آنقدر دیر از خواب بیدار می‌شود

که ظهر و هنگام صرف وعده ناهار است. در این صورت نباید وعده صبح و ظهر را

یکجا تزریق کند، بلکه باید قندخونش را اندازه بگیرد و اگر در حد قابل قبول بود،

فقط دوز ظهر را تزریق کند.

آیا روزی می‌آید که نیاز به انسولین نباشد؟

احتمالش صفر نیست که روزی نیاز به انسولین برای بیمار دیابتی مرتفع شود،

ولی احتمال آن بسیار کم است، بویژه برای بیماران مبتلا به دیابت نوع یک ممکن نیست،

چون انسولین برای ادامه حیات آنها ضروری است.

اوضاع در مورد بیمار دچار دیابت نوع دو متفاوت است؛ بیمار دیابتی که انسولین تزریق می‌کند،

حتما ۱۰ تا ۱۲ سال قرص مصرف کرده و بسیار بعید است روزی مجبور به مصرف انسولین نباشد،

ولی اگر بیمار دیابتی فقط قرص می‌خورد، ممکن است با ورزش و رژیم پس از مدتی

دیگر نیاز به قرص نداشته باشد.

روش تزریق انسولین

انسولین کدر و شیری رنگ را باید قبل از مصرف با برگرداندن آرام ویال و

غلطاندن آن بین دو دست کاملا مخلوط کنید.

بیمار باید یاد بگیرد که چگونه انسولین را با مقدار صحیح درون سرنگ بکشد و

همچنین ضمن استفاده از سرنگ، شرایط استریل را رعایت نماید که هنگام گذاشتن

سرپوش سوزن نکات ایمنی را رعایت کند و سرنگ های استفاده شده را

در یک ظرف پلاستیکی محکم بیندازد.

وسایلی که باید برای استفاده در منزل تهیه نمایید، شامل انسولین نسخه شده،

پنبه و سرنگ های مورد تأیید همراه با سوزن می باشد.

استفاده از الکل برای تمیز کردن پوست نیز توصیه می شود.

با یک دست محل تزریق را بکشید و ناحیه وسیعی را با

انگشتان بگیرید تا محل تزریق ثابت شود.

با دست دیگر سرنگ را مانند مداد بگیرید و سوزن را به طور عمودی وارد

پوست کنید و پیستون را تا آخر فشار دهید.

اگر قرار است دو نوع انسولین را در یک سرنگ مخلوط کنید، ابتدا باید انسولین

کریستال (بی رنگ و شفاف) را بکشید.

۶ نکته مهم که از مشاوره ازدواج یاد گرفتم

نخستین سال ازدواج ما از هر نظر عالی و کامل بود. بسیاری از زن و شوهرها به

زندگی ما غبطه می‌خوردند و می‌خواستند راز و رمز ازدواج موفق ما را بدانند.
من و همسرم در شغل و هم در زندگی شخصی‌مان موفق بودیم. همه چیز عالی و
زیبا بود و من چیز بیشتری از زندگی نمی‌خواستم. اما همان‌طور که می‌گویند،
مانند همه بدی‌ها، چیزهای خوب نیز روزی از بین می‌روند. با گذشت زمان، ما
با شرایط و واقعیت‌های زندگی روبرو شدیم و واقعیت‌های زندگی چهره واقعی خود
را به ما نشان داد به‌طوری‌که هیچ دل‌خوشی نمی‌توانست ما را از این شرایط بحرانی بیرون آورد.

دعوا با همسر جزء روال عادی زندگی من شد و عشق از اوایل ازدواج از زندگی مشترک ما

رخت بسته بود. قبل از اینکه همه چیز بدتر شود، مشاوره ازدواج به یاری ما آمد و به ما کمک کرد

تا روابط مان را دوباره از سر بگیریم. مشاوره ازدواج به ما کمک کرد چگونه با ترس، انتظارات،

خشم و رفتارهای پرخاشگرانه برخورد کنیم و آن‌ها را مدیریت کنیم. من نکته هایی را که

قبلاً از آن آگاه نبودم با کمک گرفتن از مشاوره ازدواج یاد گرفتم چگونه به زندگی زناشویی و

ازدواج خود سر و سامان دهم. در این نوشته قصد دارم این نکات را با شما نیز در میان بگذارم:

حساسیت های همسر خود را بشناسید

هر کسی حساسیت هایی دارد و شخصیت اش به گونه ای شکل گرفته که وقتی

حرفی می زند و یا کاری انجام می دهد، آن را نشان می دهد. این‌ها همه به خاطر

تجربیات دوران کودکی تا بزرگ‌سالی است که شما در زندگی داشته‌اید.

بنابراین واکنش نسبت به چنین عواملی غیرقابل‌کنترل است. درنتیجه برای ایجاد یک پیوند

قوی و داشتن مهارت ارتباط صحیح با همسر باید از “دکمه‌های” حساس همسرتان

آگاه باشید تا از طرف شما واکنش منفی ایجاد نکند.
همه ما بسیاری از انواع این حساسیت ها را داریم که از آن‌ها آگاهی نداریم.

انواع این حساسیت ها شامل: حساسیت به خشم و پرخاشگری، حساسیت به

احترام و ادب، حساسیت به نا امیدی ، حساسیت به ارزش ها، و حساسیت به ضعف

و سستی هستند که شما باید از عواقب آن‌ها اجتناب کنید. این حساسیت ها باعث

می‌شود تا خاطرات گذشته دوباره زنده شده و موجب واکنش احساسی منفی در

درون ما شود. شما مسئول این حساسیت های منفی نیستید، اما مطمئناً خاطرات

سرکوب‌شده و احساسات همسرتان را باز می‌گردانید و آن‌ها را برایش زنده می‌کنید.

حساسیت های خودتان را بشناسید

شما نیز مانند همسر تان دارای حساسیت هایی هستید. همه ما خاطراتی را در

ناخودآگاه مان سرکوب کرده ایم که هنگام تحریک برای ما یادآوری می شوند.

بنابراین، باید از چیزهایی که ما را آشفته، ناراحت یا خشمگین می کنند،

آگاه باشیم. ممکن است چیزی در مورد همسر ما وجود داشته باشد که ما آن

را دوست نداریم، برخی از عادت های آنهاست که ما را تحریک و عصبانی می کند

درنتیجه مانع از ارتباط صحیح ما با همسر می‌شود.

بسیار مهم است با ملایمت با آن‌ها ارتباط برقرار کنید تا بتوانید روابط زناشویی خود را

سر زنده و شاد نگه داشته و یک ازدواج موفق را تجربه کنید. بنابراین قبل از اینکه بتوانید

شریک زندگی خود را بشناسید، باید خودتان را بشناسید. کارل یونگ،

روانشناس مشهور گفته است: “همه چیزهایی که باعث عصبانیت و رنجش

ما نسبت به دیگران می‌شود، باعث درک و شناخت خودمان می شوند”.

به عبارت دیگر، حساسیت های ما، معلمان ما هستند.

رفتار نرم و ملایمت آمیز در مقابل خشم

غالب اوقات واکنش ما به درد، ترس و آزردگی، خشم است و افراد درد خود را

در پشت خشم پنهان می کنند؛ زیرا نشان دادن خشم آسان تر از نشان دادن

آزردگی و بیان احساس رنجش و  تنفر است. خشم، یک نوع مکانیسم دفاعی است

که به ما در مخفی کردن ترس ها، نقاط ضعف، خجالت ها و تقصیر های مان کمک می کند.

شما باید یاد بگیرید خشم خود را با ملایمت و از راه های قابل تحمل و منطقی

برای شریک زندگی خود ابراز کنید. خشم موجب نگرانی و اضطراب بیشتر می‌شود و

به رابطه زناشویی و ازدواج شما آسیب می زند، اما بیان ناراحتی و درد، شریک زندگی

شما را به فکر وادار می کند که چه اشتباهی رخ داده است.

به جای سرزنش، با همسر خود همدردی کنید

من و همسرم در برخورد با اختلافات زندگی زناشویی دائماً همدیگر را مقصر

می‌دانستیم و یکدیگر را سرزنش می‌کردیم به‌طوری‌که همدیگر را مسئول خراب

شدن رابطه و نابودی ازدواج مان می‌دانستیم. چیزی که ما نمی‌دانستیم این بود

که سرزنش همسر در واقع عذر و بهانه خودخواهانه است که موجب می‌شود

یک نفر به قیمت ناراحتی و نارضایتی دیگری احساس بهتری داشته باشد.

مهم این است که بپذیریم هیچ یک از ما کامل نیستیم.

بنابراین به جای عیب جویی از نقص و کمبودهای شریک زندگی خود، سعی کنید

به طور محبت آمیز با همسر خود برخورد کنید و در مورد چیزهایی که شما را ناراحت و

عصبانی می کند، به آرامی و ملایمت بازخوردهای سازنده بدهید.

در برقراری ارتباط با همسر برنده یا بازنده شدن مد نظر نیست.

بلکه مهم درک این نکته است که با سرزنش یکدیگر، نمی توان یک ارتباط مؤثر برقرار کرد.

نسبت به زندگی مشترک خود مسئولیت‌پذیر و فعال 

وقتی به جای انفعال و واکنش‌پذیری، تصمیم می‌گیریم فعالانه عمل کنیم، مسئولیت بهبود

رفتار خود را بر عهده می‌گیریم نه اینکه منتظر شویم تا شریک زندگی خود را تغییر دهیم.

بنابراین ما احساس مسئولیت می‌کنیم و ایجاد تغییرات مثبت در ازدواج را جزء وظیفه خود می‌دانیم.

وقتی متوجه شدیم تغییرات مثبت با اقدام و رفتار ما صورت می‌گیرد،

دیگر احساس نا امیدی و درماندگی نمی‌کنیم.

مسئولیت‌پذیری و پویا بودن به ما کمک می کند تا از سرزنش همدیگر دست بر داریم و

همسر خود را مسئول کمبودها و نقص های خود ندانیم. به این ترتیب، به جای نشستن و

انتظار کشیدن برای اینکه حالا ببینیم چه پیش می آید، هدف ما بهبود روابط با شریک

زندگی مان می‌شود. علاوه بر این، مهم است که توجه داشته باشیم وقتی که زن یا

شوهر تغییر کند، کل سیستم خانواده به سوی تغییر پیش می رود.

بدون توجه به رفتار همسر شما بهترین باشید

در نهایت، مهم نیست چقدر از شما انتقاد و عیب جویی می‌شود یا اینکه همسر چقدر

شما را مسئول خراب شدن رابطه می داند، شما نیازی به پائین آوردن سطح و شأن خود ندارید.

شما بهترین خود باشید، زیرا زمانی که یکی از زوج منطقی باشد، دیگری هم تلاش می کند

تا رفتار خود را بهتر کند. علاوه بر این، اگر شما تلافی کنید یا واکنش نشان دهید،

اذیت می شوید و احساس درماندگی به شما دست می دهد.

همان‌طور که مارک تواین گفته است:

“خشم اسیدی است که بیشتر به ظرفی که در آن ذخیره شده آسیب می‌رساند.”
زمانی که زوج با تیپ شخصیتی و طرز فکر متفاوت در کنار یکدیگر قرار می گیرند

تا بقیه زندگی خود را با هم سپری کنند، طبیعی است که دعوا و اختلاف با همسر اتفاق بیفتد.

اما مهم طرز برخورد و رفتار ماست که باعث خوشبختی در ازدواج می‌شود.

همان‌طور که هریت لرنر گفته است: “تفاوت ها نه ما را تهدید می کنند و

نه باعث جدایی ما می شوند، بلکه تفاوت ها و اختلاف نظرها ما را آگاه و

توانا می کنند و به ازدواج ما انرژی می‌بخشند.

مادران سالمند

وحشت از تنهایی نه‌تنها حوزه زندگی و عمل زنان سالمند را در زندگی کنونی

محدود می‌سازد، بلکه افق دید آنان را از توانایی‌هایشان و سالمند حوزه عملشان
در آینده تنگ می‌کند.
اما زنان نمی‌دانند که به هنگام پیری سالمند نقش مهم و پراهمیتی در خانواده دارند و
می‌توانند نقش مهمی هم در تربیت نوه‌ها ایفا کنند.

 به‌طور کلی زنان و مردان به‌طور متفاوتی سالخورده می‌شوند.

 زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند. بخشی از این مزیت زنان در ارتباط با امید
به زندگی می‌باشد. برخلاف ضعیف‌تر بودن جنسیت به‌نظر می‌رسد زنان در همه
سنین مخصوصا در اوایل کودکی بیش از مردان قابل انعطاف باشند.
با اینکه ممکن است برخی از زنان از آینده و پیری ترس داشته باشند ،
بیشتر زنان در زمان بزرگسالی هم مزیت امید به زندگی را دارا هستند.
به‌طور کلی امید به زندگی زنان در بدو تولد در کشورهای توسعه‌یافته اندکی بالاتر
از ۵۰سال و در بسیاری از کشورهای پیشرفته بیش از ۷۰ سال است.
در جامعه سنتی افراد سالمند نقش پراهمیت و پراحترامی در خانواده‌ها دارند.
پدربزرگ و خصوصا مادربزرگ‌ها نقش مهمی در پرورش نوه دارند. البته در جامعه
امروز هم این موضوع رواج بسیار دارد اما به پررنگی گذشته نیست.
 نقش زنان سالمند درون خانواده
با توجه به نقش خانواده در جوامع بشری در همه دوره‌ها، بررسی سالمندان درون
سامانه خانواده بسیار مهم است. خانواده فقط جمع جبری پدر و مادر و فرزندان و کسان
دیگری که در خانه زندگی می‌کنند نیست، بلکه فراتر از آن است. در یک خانواده افراد
روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند و معمولا زن و شوهر ارتباط بسیار نزدیکی با پدران و مادران
خود دارند. در جامعه سنتی افراد سالمند نقش پراهمیت و پراحترامی در خانواده‌ها دارند.
پدربزرگ و خصوصا مادربزرگ‌ها نقش مهمی در پرورش نوه دارند. البته در جامعه امروز
هم این موضوع رواج بسیار دارد اما به پررنگی گذشته نیست.

تغییر معیشتی و تحولات فرهنگی بر خانواده و اجتماع تاثیر

بسزایی می‌گذارددختران و عروسان دیگر مادر و مادرشوهر را سرمشق خود
نمی‌دانند و احترام به آنان را نه به عنوان یک ضرورت ناشی از واقعیت خانواده،
بلکه به عنوان وظیفه‌ای اخلاقی تلقی می‌کنند. در این صورت زن یا مرد سالمند
نه از لحاظ مادی مورد نیاز نسل نو می‌شود و نه برای تربیت نوه صالح شناخته می‌شوند،
به‌طوری که مهدکودک را به وی ترجیح می‌دهند. به این ترتیب زن سالمند
برخلاف نقش مرکزی که در خانواده داشت، نقش حاشیه‌ای پیدا می‌کند.
این اتفاق مشکلات بسیاری را برای زن سالمند به همراه دارد زیرا در این صورت
به دلیل طول عمر بیشتر زنان نسبت به مردان، زن سالمند احساس تنهایی می‌کند.

 

بیشتر زنان سالمند به دلیل تغییر نسل و فرهنگ دچار بیماری‌های مختلفی می‌شوند.
هنگامی که مادربزرگ برحسب نسبت انتظار محبت، توجه و فرمانبری از فرزندان و
نوه‌های خود را دارد و می‌خواهد با آنها زندگی کند چون می‌بیند که مورد بی‌توجهی
قرار گرفته و تنها مانده است به بیماری روانی و یا روان‌تنی دچار می‌شود.
در این صورت این بیماری موجب می‌شود تا فرزندان و نوه‌ها دوباره به او توجه کنند و
او را مورد مهر و محبت قرار دهند، با این توجهات، زن سالمند بهبود می‌یابد، در نتیجه
بار دیگر از مرکز توجه خارج شده و او را به‌دلیل اینکه بهبود یافته است، دوباره به خانه
خودش بازمی‌گرداند.
بیشتر زنان سالمند به دلیل تغییر نسل و فرهنگ دچار بیماری‌های مختلفی می‌شوند.
هنگامی که مادربزرگ برحسب نسبت انتظار محبت، توجه و فرمانبری از فرزندان و
نوه‌های خود را دارد و می‌خواهد با آنها زندگی کند چون می‌بیند که مورد بی‌توجهی
قرار گرفته و تنها مانده است به بیماری روانی و یا روان‌تنی دچار می‌شود.
در این صورت نیاز به مهر و محبت باعث می‌شود تا زن سالمند بار
دیگر ناخودآگاه دست به کار دیگری بزند تا مورد مهر و محبت قرار گیرد و
سامانه خانواده را حفظ کند. در چنین مواردی باید ریشه اصلی بیماری را
شناخت که همان دگرگونی جایگاه فرد در سامانه خانواده است و
تا این مشکل حل نشود، بیماری‌ها یا مشکلات رفتاری متعدد زن سالمند،
مانند کج‌خلقی، افسردگی، بیقراری و دردهای گوناگون برطرف نخواهد شد.
بهتر است در چنین مواردی زن سالمند با دوستان خود و کلاس‌های گوناگون هنری و یا ورزشی،
این تنهایی را پر کند تا بتواند خودش به درمان بیماری خود بپردازد.
 تنها نمانید
گاهی زن سالمند از نظر مادری و مادربزرگی وارد خانواده دختر یا پسر خود می‌شود و
روابط جدیدی برقرار می‌گردد، بنابراین زن سالمند وارد سیستمی شده که باید خود
را با این سیستم هماهنگ کند، کاری که برای او دشوار است، در نتیجه ناسازگاری‌ها
و ناهماهنگی‌ها باعث بروز بیماری روحی در ضعیف‌ترین و آسیب‌پذیرترین عضو خانواده
یعنی همان زن سالمند می‌شود. البته این وضعیت برحسب الگوهای فرهنگی به
شکل بیماری واقعی و یا احساس کسالت ظاهر می‌گردد.

در این مواقع، زن سالمند ممکن است ازدواج را راه‌حل خود بداند، ممکن است او وقتی ببیند

که نمی‌تواند با نسل‌های جلوتر از خود کنار بیاید، به این فکر می‌افتد با یکی از هم‌نسل‌های

خود زندگی کند و نیاز خود که همان مهر و محبت است را از وی طلب کند. بنابراین در سن بالا

مجددا ازدواج و زندگی جدیدی را آغاز می‌کند و خوشبخت هم می‌شود.

البته ازدواج همه سالمندان به این دلیل نیست.

به‌طور کلی زنان سالمند نسبت به آقایان از مشکلات بیشتری برخوردارند و بهتر است تا

توجه بیشتری به این قشر در جامعه شود، چرا که زنان سالمند با توجه به روحیه

لطیفشان که مخصوص زنان است با هر نوع بی‌مهری دچار بیماری و یا

ضعف شده و نمی‌توانند در جامعه به خوبی زندگی کنند. البته امروز در جامعه می‌بینیم

که زنان سالمند هنوز هم نقش مادربزرگ مهربان و مادر خوب را برعهده دارند و

مورد احترام هستند، بنابراین باید تلاش کرد تا زن سالمند را از هرگونه بیماری برهانیم،

چرا که زن سالمند فشارهای روانی ـ زیستی ـ اجتماعی را به شکل بیماری روانی،

تظاهرات رفتار ضداجتماعی و یا بیماری جسمی آشکار می‌سازد ، از این‌رو چاره کار

و درمان او نیز توجه به همه عواملی است که در زندگی وی وجود دارد.

این درمان تنها در چارچوب خانواده انجام‌پذیر است و همان‌طور که خانواده

نقش مهمی در تربیت فرزندان دارند، نقش مهمی هم در زندگی

افراد سالمند و به‌خصوص زنان سالمند دارند. آنها هستند که با بی‌مهری

خود باعث بروز بیماری‌های جسمی و روانی در زن سالمند خانواده خود

و یا با مهر و محبت و توجه باعث آسایش و آرامش آنها می‌شوند.

بنابراین برنامه‌ریزی‌ برای ایجاد نگرش مثبت اجتماعی به  سالمندان  و بهداشت و

درمان کافی و رفاه مطلوب برای کل سالمندان در جامعه و خانواده ضروری است.

چه خوب است که این رفاه مطلوب برای تمام سالمندان مورد احترام دنیا فراهم گردد

تا از بروز بیماری‌‌ها جلوگیری شود.