سالمندان تنها

باستناد آخرین آمار وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی کشور، بطور

متوسط ۹درصد سالمندان کشورمان به تنهایی زندگی می کنند و این آمار

درمورد مردان سالمند، بمراتب بیشتر و بالاتر از زنان سالمند است.

در تحلیل آمار بالاباید گفت:

– آمار اعلام شده مربوط به آندسته از سالمندانی است که از یک سو از فرزندان خود

و کانون گرم خانواده دور شده و از سوی دیگر احیاناً بعلت فوت همسر خود، تنها مانده اند.

این درحالی است که اگر بخواهیم منطقی تر و واقع بینانه تر به موضوع نگاه کنیم،

باید آندسته از سالمندانی را که ولو همراه همسر خود اما دور از فرزندان، زندگی می نمایند

را نیز «سالمندان تنها» بدانیم و بالطبع با چنین نگرشی، تعداد «سالمندان تنها» تنها در

کشور بسیار بیشتر از آمار اعلام شده خواهد بود.

– آمارها نشان می دهند که میزان مرگ و میر خام «سالمندان تنها» در مقایسه با

بقیه سالمندان و در گروههای سنی مشابه بیشتر است. بعبارت دیگر جدا شدن سالمندان

از فرزندان و با فوت یکی از زوجین سالمند، ریسک فاکتوری جدی و مهم است که

بر میانگین طول عمر و میزان امید به زندگی فرد تأثیر شگرف می گذارد و طبیعی است

که توجه علمی و دقیق به واقعیات دوران سالمندی بویژه «سالمندان تنها» و نیاز عاطفی

و روانی آنها به حضور در کنار خانواده باید در برنامه ریزی و سیاستگذاری نظام سلامت

کشور مدنظر قرار گیرد.

– بالابودن نسبت «مردان سالمند تنها» و همچنین فزونی مرگ و میر آنها در مقایسه با

«زنان سالمند تنها» می تواند معلول فاکتورهای مختلفی باشد که بحث و بررسی آنها

در حوصله این مجال نمی گنجد. لیکن نباید از اهمیت و لزوم تأمل بیشتر در این موضوع،

غافل ماند. متأسفانه در جامعه ما و فرهنگ عمومی کشورمان، مردان سالمند نسبت به

زنان سالمند کمتر مورد توجه بوده و گاه مورد بی مهری قرار می گیرند و حساسیت خانواده ها

نسبت به تنها ماندن زنان سالمند بیشتر و مشارکت و همکاری آنها در رفع این معضل بیشتر است.

آنچه گفته شد یک روی سکه است و روی دیگر سکه هم مهم و قابل توجه است.

با بالارفتن و گسترش سطح خدمات بهداشتی و درمانی کشور و ارتقاء شاخصهای سلامت

و بهداشت کشور، «میانگین طول عمر» و «میزان امید به زندگی» مردم بالارفته و این تغییر

نه تنها در آمارهای مستدل و رسمی کشور محسوس و مشخص است، بلکه از آن بعنوان

نماد و نشانه ای از موفقیت نسبی مدیریت سلامت کشور یاد می شود. در نتیجه این تغییر

با بالارفتن میانگین طول عمر افراد جامعه، آمار کلی سالمندان کشور روند صعودی یافته و ما

به تدریج با جمعیت رو به افزایش سالمندان مواجه هستیم.

از سوی دیگر در آینده سهم سالمندان از هرم جمعیت کشور هم بیشتر خواهد شد، چراکه

با کنترل رشد جمعیت کشور و کاهش نسبی موالید. به تدریج از سهم جمعیت جوان کشور

کاسته و به نسبت میانسالان و سالمندان جامعه افزوده خواهد شد. بعبارت دیگر، جامعه شدیداً

جوان امروز ما در دهه های آینده و روزگاری نه چندان دور، به جامعه ای نسبتاً مسن تر تبدیل خواهدشد.

از یک سو و در نتیجه اقدامات ارزشمندی که در راستای کنترل نرخ رشد جمعیت شده و از

سوی دیگر بعلت تنگناهای دیگری مانند دشوار شدن شرایط و امکان ازدواج، بالارفتن سن ازدواج،

مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… که متأسفانه از واقعیات تلخ جامعه هستند، متوسط

تعداد فرزندان در خانواده ایرانی بوضوح کاهش و روند نزولی یافته است و برخلاف سالهای قبل که

خانواده هایی با تعداد بالای فرزند بوفور دیده می شد،

آمار خانواده هایی که به حداکثر ۲-۱ فرزند اکتفا نموده و می نمایند بالارفته و می رود تا اکثریت

جامعه را تشکیل دهند. واقعیت این است که والدین جامعه امروز ما، سالمندان آینده کشور خواهند

بود که با طول عمر بیشتر، فرزندان کمتری خواهد داشت و طبیعی است که با این روال، احتمال

تنها ماندن و تنها زیستن سالمندان کشور در آینده بیشتر خواهد شد.

براساس تحلیلهای پیش گفته تغییرات جمعیتی کشورمان به گونه ای است که:

اولاً، با بالارفتن میزان امید به زندگی، جمعیت سالمندان روند فزاینده ای خواهد داشت.

ثانیاً، بعلت کنترل جمعت، سهم و نسبت سالمندان از جمعیت کل کشور بیشتر خواهد شد.

ثالثاً، با کاهش تعداد فرزندان هر خانواده، احتمال تنها ماندن سالمندان نیز بیشتر خواهد بود.

خلاصه آنکه جمعیت ۹درصدی کنونی «سالمندان تنها» در سالهای آینده بطور واضحی بیشتر خواهد

بود و این واقعیتی است مدیریت کلان کشور بخصوص سیستم متولی سلامت کشور باید بطور

جدی بدان توجه داشته باشد و آن را از اولویتهای خود قرار دهد.

– اهتمام بیشتر به طب سالمندان و تربیت و آموزش پرسنل متخصص و تأسیس کلینیکها و مراکز

درمانی و توانبخشی خاص سالمندان و جذب توانمندیهای بخش خصوصی به این حوزه
– فرهنگ سازی و آموزش عمومی و خانواده ها با تکیه بر تقویت روابط عاطفی میان فرزندان و

والدین سالمند بمنظور حفظ جایگاه سالمندان در کانون گرم خانواده
– گسترش و تقویت اقدامات و خدمات حمایتی سالمندان و بهبود کیفیت زندگی آنها
برخی از این اولویتهاست، اما به نظر می رسد اصلاح وضعیت کنونی مراکز نگهداری سالمندان

که متأسفانه وضعیت چندان ایده آلی ندارند از همه مهمتر است. باید به سمتی برنامه ریزی و

حرکت کرد تا سرای سالمندان به شهرکها، مجتمع ها و اقامتگاههای خاص سالمندان تبدیل گردد

که ضمن رعایت دقیق ملاحظات سنین سالمندی در طراحی، معماری و احداث آنها و بهره مندی از

بهترین و پیشرفته ترین امکانات رفاهی و تفریحی و تجهیزات درمانی و توانبخشی موردنیاز سالمندان،

مزیت امکان زیست در کنار هم زوجین سالمند نیز در آنها پیش بینی شده باش

نویسنده: دکتر محمدجعفر طالب پور

منبع :پزشکان بدون مرز


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.