آیا روان شناس ها روانی اند؟

روان شناس و علم روانشناسی در کشور ما جا نیفتاده است.

نه برای نهادِ سیاست و تصمیم‌گیری، و نه برای افراد جامعه. البته دلایل متفاوتی می‌تواند

داشته باشد. یکی‌اش هم به نظرم خودِ روانشناس‌ های ایران هستند؛‌ در این سه چهار

دهه‌ی اخیر چنان در یک لاکِ فردگراییِ افراطیِ کُمیک فرو رفته‌اند که انگار آدمیزاد است و تفکراتش.

روانشناس ،سامانه مشاوره آنلاین HiExpert

همینکه تفکراتش خوب و مثبت شود دیگر بس است. دیگر، نظام اجتماعی، طبقه‌ی اجتماعی،

نهاد سیاست، نظام اقتصادی، جغرافیا، آگاهی اجتماعی و هر چیزِ غیرفردی، کشک است و نیاز به توجه ندارد.

اما حالا جدای از اینها آیا واقعاً روانشناس ها روانی اند؟

آیا زندگی‌هایِ خودشان مشکل دارد؟ برفرض اگر هم این باشد، آیا نباید به آنها مراجعه کرد؟

وقتی به مردم می‌گوییم برو پیش روانشناس ، از زبانشان زیاد می‌شنویم که بابا اینها خودشان

روانی‌اند؛‌ مشکل دارند. قطعاً این حرف یک مکانیسمِ دفاعیِ ناکارآمد است. از آنجا که خودشیفتگی

در خونِ ماست و دوست داریم حرفِ اول و آخر را خودمان بزنیم و خودمان را نیز عقل کل می‌دانیم،

رجوع بهروانشناس برایمان سخت است.

آنقدر سخت که مثلاً اگر با بچه‌مان مشکل پیدا کنیم،‌ حاضریم دو میلیون برایش تبلت بخریم که صدایش

بریده شود، ولی مثلاً صدهزار تومان به یکروانشناس کودک ندهیم که مساله را کمی برایمان روشن‌تر کند.

حالا این‌ها به کنار. آیا روانشناس‌ ها واقعاً روانی‌اند؟ اگر روانی نیستند، آیا خودشان زندگی‌های موفق و درستی دارند؟
واقعاً نمی‌دانم. کارِ آماریِ درستی انجام نشده است که چیزی نشان دهد.

اما این را می‌دانم که زندگیِ فردیِ روان‌شناس با دانش او هیچ ربطی ندارد. روانشناسی به‌خاطر

استفاده از پژوهش‌های تجربی و تحلیل‌های آماری،بیشترین دقت را در میان علوم انسانی دارد.

اما آیا اگر چون روانشناسی علم دقیقی است، روانشناس هم باید بهترین زندگی را داشته باشد،

و اگر نداشته باشد نمی‌توان از دانشش استفاده کرد؟

مگر تمام کسانی که اقتصاد می‌خوانند سرمایه‌دارهای جامعه‌اند؟ مگر آنها که تربیت بدنی می‌خوانند

همه قهرمان المپیک هستند؟ مگر عادل فردوسی‌پور که بهترین تحلیل‌های فوتبالی را می کند،

می تواند یک دریبل به علی دایی بزند؟ مگر شما تا حالا پیشِ دکترِ پوست و مویِ کچل نرفته‌انید؟

مگر تا حالا ریه‌هایی خودتان را به متخصصی که سیگار می‌کشد نداده‌اید؟

دماغتان را جراحی عمل نکرده است که خودش سه کیلو دماغ دارد؟ و ….

روانشناس ، یک عقلِ منفصل است؛ از بیرون می‌ایستند و می تواند شما را بهتر ببیند

و داوری کند و با دانشش راهنمایی‌تان کند. لزومی ندارد خودش هم بهترین زندگی را

داشته باشد؛ هرچند که اگر داشته باشد، امتیاز بزرگی برای او محسوب می‌شود.

به قول استرنبرگ در کتابِ قصه‌ی عشق:

ممکن است کسی در مقام روان درمانگر، در کار تجزیه و تحلیل روابط دیگران موفق باشد

اما در کار تجزیه و تحلیل خود موفق نباشد.

خرد میان فردی” به معنای خِرد رابطه شخصی با دیگران است و خِرد “درون فردی”

به معنای رابطه‌ی شخص با خویشتن است.

این دو نوع خرد رابطه‌ی چندانی باهم ندارند، یعنی صِرف اینکه کسی بتواند رفتار دیگران

را با موفقیت تجزیه و تحلیل کند، دلیل آن نمی شود که رفتار خود را نیز با موفقیت تجزیه

و تحلیل کند، و بالعکس.

واقعیت آنکه خودِ روان درمان گران نیز در روابط خود با همان مشکلاتی روبه رو می شوند

که مردم دیگر ممکن است روبرو شوند.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.