۱. یکی از مهمترین علتهای شکست در ازدواج توقع و تصورات غلط از ازدواج است. خوشبختی
به خودیخود رخ نمیدهد، بلکه ساخته میشود. به همان اندازه انتخاب و داشتن همسر خوب،
تلاش در حفظ آن نیز مهم است.
۳. ازدواج وسیله است، نه هدف. بسیاری از ازدواجهای غلط و ناموفق به این دلیل رخ میدهد که
افراد آن را یک هدف قرار میدهند(به هر ترتیبی شده باید ازدواج کرد) در نتیجه برای رسیدن به آن
گاهی بسیاری از اصول عقلانی و حتی اخلاقی را نیز نادیده میگیرند و زیر بار انتخاب غلط میروند
یا بدون آمادگی و شرایط لازم درگیر آن میشوند.
۵. زوجهای موفق و خوشبخت نیز گاهی بحث و کشمکش دارند و اگر این طور نباشد باید در صحت
و سلامت ازدواجشان شک کرد. مزیت زوجهای موفق در این است که میدانند چگونه به درستی
با اختلافها و مشکلها مواجه شوند و به تفاهم برسند. آنها به تفاوتها احترام میگذارند و با دید
برنده و بازنده به مسائل نگاه نمیکنند.
۶. در زندگی اشتراکی هیچ فایده و قانونی وجود ندارد مگر اینکه زوجین با هم آن را وضع کرده باشند.
ازدواج همچون درختی است که در صورت عدم آبیاری و مراقبت، دیر یا زود پژمرده خواهدشد. مشکلها
و اختلافهای جدی زناشویی با ورود بچهها برطرف نمیشود
۷. اگرچه هرچه اشتراکها و شباهتهای بین زوجین بیشتر باشد امکان به وجود آمدن صمیمیت بیشتر
است. ولی این به آن معنی نیست که زوجین همیشه باید در تمام لحظههای خوششان با هم باشند.
۸. رابطه زناشویی یک رابطه ۵۰/۵۰ سپس ۱۰۰/۱۰۰ است. یک ازدواج زمانی میتواند موفق باشد که
در رابطه، هر یک از طرفین با تمام صفات خوب خود باشند و اشتباه دیگری را مجوزی برای خطای خود ندانند.
۹. زوجین نه مکمل یکدیگر، بلکه حامی و تقویتکننده همدیگر هستند. هر یک از زوجین افرادی عاقل، بالغ،
کامل و توانمندی هستند که میتوانند زندگی خود را به تنهایی و با خوشی بگذرانند ولی با آگاهی و انتخاب
تصمیم میگیرند با دیگری و کمک به هم مسیر رشد و کمال را دلپذیرتر، معنیدارتر و بهتر طی کنند.
۱۰. اولین شرط و لازمه ارتباط خوب و موثر زناشویی ابراز صحیح، صریح و شفاف احساسات، نظرات و خواستههاست.
۱۱. اگر در ازدواج قرار باشد کسی تغییر کند آن یک نفر خود ما هستیم!
۱۲. اگرچه مشورت با والدین نشانه سلامت عقل است ولی این شما هستید که میخواهید با همسرتان زندگی کنید، نه آنها.