فرزندمان خطاکار باشند. اقتضای نقش خانوادگی ما، دلجویی، پرستاری ملاطفت و همراهی است.
خانه به هیچ وجه مکان سرزنش نیست؛ بلکه مکان دلجویی است،
حتی اگر همسر یا فرزندمان خطاکار باشند. اقتضای نقش خانوادگی ما،
دلجویی، ملاطفت و همراهی است.
اما نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که وقتی شخصی، نقطه ضعفی دارد
در واقع نیاز به پرستاری دارد؛ یعنی باید با پرستاری به موقع و مناسب، آن نقطه ضعف
را در شخص برطرف کرد؛ مثلا بعضی ها از لحاظ علمی یا دینی یا سیاسی یا اجتماعی
وجهه ای دارند، ولی نقاط ضعفی هم دارند. حال اگر در رابطه با همین افراد طوری برخورد کنیم
که دائما روی نقاط ضعف متمرکز شویم و مدام او را هو کنیم، همین امر باعث ضربه زدن به او و بالطبع
به جامعه می شود. البته این یکی از اشتباهاتی است که ما در بعد سیاسی نیز
در سال های اخیر می بینیم؛ به عنوان مثال تا مسئولی روی کار می آید ایده آل ها را از
او انتظار داریم و یک اشتباهش را مدام بر سر او می زنیم.
اگرچه ما باید مراقب نقاط ضعفشان باشیم که به جامعه ضربه نزنند ولی نباید دائما
به روی نقطه ضعفشان تمرکز کنیم بلکه باید از آنها پرستاری کرد. چرا که همین فرد با وجود
نقاط ضعفش خیلی می تواند به کار جامعه بیاید و مفید باشد. ولی نوعا ما در جامعه پرستاری
بلد نیستیم. در رابطه با خانواده هم باید پرستاری را بیاموزیم؛ آن هم پرستاری روحی و روانی؛
مثلا بچه من استعداد تحصیلی ندارد یا ضعف اعصاب دارد یا اینکه فرزند و یا همسر من
بی حوصله است و… در رابطه با این موضوعات باید بدانیم خیلی از خصلت ها دست خود فرد
نیست و این فرد نیاز به پرستاری دارد. زن و شوهر باید پرستار روحی و روانی یکدیگر باشند و
روانشناس دلسوزی باشند نسبت به هم. لازم نیست علم روانشناسی بدانید ولی هر کس به